زندگی زیباست
قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه ی کوچکی آمد و از آن چشید و خواست
که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای
دیگر نوشید… باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل
کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در
عسل بیاندازد تا هر چه بیشتر و بیشتر لذت ببرد… مورچه در عسل غوطه ور
شد و لذت می برد… اما (افسوس) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش
خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت… در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد…
بنجامین فرانکلین میگوید: دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در
شیرینی آن غرق شد هلاک میشود…
این است حکایت دنیای ما
پاتوق هـمه
پاتوق دوستان
پاتوق کده
- سه شنبه ۳۱ مرداد ۹۶